خیلی اوقات مفاهیمی مانند هوش و خلاقیت را مترادف یکدیگر میپنداریم. با این وجود بسیارند کسانی که در آزمونهای استاندارد آی.کیو نمرات بالایی کسب میکنند اما توانایی خلاقانۀ چندانی ندارند و برعکس افراد فوقالعاده خلاقی که عملکرد مناسبی در آزمونهای مرسوم هوش ندارند.
انعطافپذیری شناختی مهمتر از باهوش بودن؛ این رفتار را در خود تقویت کنید!
به گزارش آیزندگی، یکی از عوامل اساسی تعیین کننده در توانایی افراد برای یادگیری و خلاقیت، مفهومی است به نام انعطافپذیری شناختی. در این یادداشت پژوهشگران دانشگاه کمبریج شیوۀ تشخیص و پرورش این توانایی شناختی را توضیح میدهند.
باربارا ژاکلین ساهاکیان، کریستل لنگلی، ویکتوریا لیان، کانورسیشن — بر اساس باور عمومی، بهرۀ هوشی عامل اصلی موفقیت، به خصوص در حوزههای علم، نوآوری و فناوری است و به همین دلیل عدد بهرۀ هوشی آدمهای معروف برای خیلی از مردم جذابیت بیحد و حصری دارد. اما حقیقت این است که بعضی از عالیترین دستآوردهای بشر در اصل با تکیه بر ویژگیهایی چون خلاقیت، تخیل، کنجکاوی و همدلی شکل گرفتهاند.
به نقل از ترجمان، اغلب این صفات در دل مفهومی جای دارند که دانشمندان آن را «انعطافپذیری شناختی» مینامند؛ مهارتی که در محیطی جدید یا مدام در حال تغییر، این قابلیت را به ما میدهد که بتوانیم با تغییر موضع بین مفاهیم مختلف یا تغییر رفتارمان به تناسب موقعیت موجود به اهدافمان دستیابیم. اساس انعطافپذیری شناختی این است: یادگرفتن را یاد بگیریم و در مورد روش یادگیری منعطف باشیم و این دو یعنی تغییر استراتژیها برای تصمیمگیری بهینه. در پژوهش جاری، ما در تلاشیم که روشهایی برای افزایش انعطافپذیری شناختی افراد بیابیم.
انعطافپذیری شناختی کمک میکند متوجه شویم که کاری که پیش گرفتهایم به موفقیت ختم نخواهد شد و تغییرات مناسب برای دستیابی به موفقیت را در آن ایجاد کنیم. فرض کنید که هر روز، در حالت عادی، از مسیر ثابت و مشخصی به محل کار میروید اما الان در مسیرِ معمول شما تعمیراتی در حال انجام است. چه میکنید؟ کسانی که انعطافناپذیرند با این که دیرشان خواهد شد به برنامۀ اصلی پایبند میمانند. اما افراد انعطافپذیرتر خودشان را با اتفاق پیشبینینشده تطبیق میدهند و با روشهای حل مسئله راه حلی پیدا میکنند.تفکر منعطف اساس خلاقیت است. به عبارت دیگر تفکر منعطف اساس اندیشیدن به ایدههای نو، ایجاد روابط نو بین ایدهها، و خلق چیزهای جدید است. چنین تفکری پشتوانۀ مهارتهای تحصیلی و کاری مثل حل مسئله نیز هست. با این حال، بر خلاف حافظۀ فعال۲ (آنچه که در بازۀ مشخصی به خاطر میآورید)، تفکر منعطف عمدتاً مستقل از بهرۀ هوشی یا هوش متبلور۳ (دانش ناشی از یادگیری قبلی و تجارب) است. برای مثال، بسیاری از هنرمندان هنرهای تجسمی هوش متوسطی دارند اما بسیار خلاق هستند و آثار بزرگی خلق کردهاند.
بر خلاف باور خیلیها، خلاقیت در علم و نوآوری نیز مهم است. مثلاً، مقایسۀ کارآفرینانی که موسس چندین شرکت بودند با مدیرانی با سن و بهره هوشی مشابه نشان داد که کارآفرینان انعطافپذیری شناختی بیشتری دارند. نقطۀ مقابل انعطافپذیری شناختی، عدم انعطاف شناختی است که در برخی بیماریهای روانی مثل اختلال وسواس فکری-عملی، اختلال افسردگی ماژور و اختلال طیف اوتیسم نمود دارد.
مطالعۀ تصویربرداریهای عصبی نشان داده است که انعطافپذیری شناختی به شبکهای از مناطق قدامی و مخطط مغز وابسته است. بخشهای قدامی مغز با فرآیندهای شناختی رده بالا مثل تصمیمگیری و حل مسئله متناظرند و در مقابل بخشهای مخطط به تشویق و پاداش مرتبطند.خبر خوش این که گویا انعطافپذیری را میتوان تمرین و تقویت کرد. به عنوان نمونه،رفتاردرمانیِ شناختی۸، درمانی روانشناختی و مبتنی بر شواهد است که در تغییر الگوی فکری و رفتاری به افراد کمک میکند. مثلاً شخص افسردهای که دوستش یک هفته است با او تماس نگرفته شاید فکر کند که دوستش دیگر او را دوست ندارد. رفتاردرمانیِ شناختی طرز فکر این افراد را برای مد نظر قرار دادن گزینههای منعطفتر بازسازی کند. در این مثال، دوستِ فرد افسرده مشغلهای داشته یا امکان تماس نداشته است.
مزایای تمرین و تقویت انعطافپذیری شناختی، برای مثال در کودکان مبتلا به اوتیسم، در مطالعات به اثبات رسیدهاند. تقویت انعطافپذیری شناختی علاوه بر بهبود مهارتهای شناختیِ کودکان، تاثیر مثبتی روی تعاملات اجتماعی و روابط آنها داشت. همین طور مطالعات نشان دادهاند که تمرین و تقویت انعطافپذیری شناختی برای کودکان بدون اوتیسم و سالمندان نیز مفید است. همزمان با خروج از پاندمی، لازم است اطمینان حاصل کنیم که مردم در کنار آموختن و تمرین مهارتهای جدید، یاد میگیرند که در تفکرشان از لحاظ شناختی انعطافپذیر باشند. این موضوع تابآوری و کیفیت زندگی ایشان را در آینده افزایش خواهد داد.