تفال به حافظ

تفال به حضرت حافظ چهارشنبه، 4 آبان 1401

به گزارش آی‌زندگی؛ فال گرفتن از آثار ادبی، از باور‌های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می‌بردند بهره‌ای از کلام حق دارند رجوع می‌شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی
گردون ورق هستی ما درننوشتی
هر چند که هجران ثمر وصل برآرد
دهقان جهان کاش که این تخم نکشتی
آمرزش نقد است کسی را که در این جا
یاریست چو حوری و سرایی چو بهشتی
در مصطبه عشق تنعم نتوان کرد.
چون بالش زر نیست بسازیم به خشتی
مفروش به باغ ارم و نخوت شداد
یک شیشه می‌و نوش لبی و لب کشتی
تا کی غم دنیای دنی‌ای دل دانا
حیف است ز خوبی که شود عاشق زشتی
آلودگی خرقه خرابی جهان است
کو راهروی اهل دلی پاک سرشتی
از دست چرا هشت سر زلف تو حافظ
تقدیر چنین بود چه کردی که نهشتی
شرح لغت: ورق هستی: طومار. جود/دهقان جهان: باغبان عالم/کشت: به کسر اول: کشتزار
تفسیر عرفانی:
اگر یارم که چهره‌اش مشکین است، برایم نامه‌یی نوشت؛ چرخ گردون هستی‌ام را در هم می‌پیچد. مقصود او از این شعر این است که رهروانی که بتوانند غم چرخ گردون را به کناری نهند، مرز محبت را بیابند و غم فراق را برای دست یافتن به میوه‌ی وصال به جان خرند، نزد معشوق آمرزیده گشته و کنار او ماوا می‌گزینند.

تعبیر غزل:
دنیا و هر آن چه در ان است ارزش ندارد، حتی به اندازه پشیزی. اگر به دنیا و مافی‌ها وابستگی داری، کارت به عاقبتی بد می‌انجامد. پس بدان که نتیجه و پاداش توجه و دلبستگی افراطی به دنیا انسان را از یاد خدا غافل می‌کند و پایان آن، سوختن در آتش حسرت و ندامت است.

0 0 رای ها
امتیاز به مطلب
دنبال کردن نظرات
اطلاع از
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پربیننده امروز
آخرین مطالب
0
خوش‌حال می‌شیم نظرتون رو درباره این مطلب بدونیمx